معنی غلام زرخرید
حل جدول
قن
لغت نامه دهخدا
زرخرید. [زَ خ َ] (ن مف مرکب) غلام و کنیزک که خریده شده باشد. (آنندراج). هر چیز که شخص خریده باشد مانند غلام و داده. (ناظم الاطباء). درم خرید. درم خریده. مملوک. عبد. بنده. غلام زرخرید. بنده ٔزرخرید. کنیز زرخرید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
غلام
غلام. [غ ُ] (اِخ) نام یکی از 31 قبیله ای که در کردمحله ساکن هستند. رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 100 شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ معین
(زَ. خَ) (ص مف.) غلام و کنیزی که خریده شود.
فرهنگ عمید
خریدهشده به زر، آنچه با پول خریده شده،
(اسم، صفت مفعولی) غلام یا کنیز خریدهشده،
غلام
برده، خواه جوان باشد، خواه پیر، بنده، اجیر،
(اسم، صفت) [عامیانه] مطیع، ارادتمند،
[قدیمی] پسر، پسر خردسال،
[قدیمی] پسری که موی پشت لبش سبزشده باشد،
* غلام پست: [قدیمی] کسی که نامههای مردم را از شهری به شهر دیگر میبرد، مٲمور پُست، چاپار، پیک،
* غلام حلقهبهگوش: بندهای که حلقه در گوش او کرده باشند، بندۀ حلقه بهگوش. δ در قدیم که بردهفروشی رسم بود اغلب حلقهای در لالۀ گوش آنها میکردند: (فدای جان تو گر جان من طمع داری / غلام حلقهبهگوش آن کند که فرمایند (سعدی۲: ۴۳۰)،
فارسی به انگلیسی
Bondman, Bondwoman, Slave, Thrall
فارسی به عربی
عبد
تعبیر خواب
که دیدن غلام به خواب، دلیل پادشاهی و شادی است. - جابر مغربی
اگر بیند که غلام یا کنیزک بفروخت نیکو بود. اگر بیند که بخرید بد است - امام جعفر صادق علیه السلام
اگر بیند که غلام کسی شده بود، دلیل است که از کاری سخت رنجور شود. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی آزاد
غُلام، در قرآن به انبیاء و اولیاء غلام اطلاق شده است. حضرت بهاءالله نیز از حضرتشان به این نام و غُلامُ الْاَبْهی و هَیْکَلُ الْغُلام- هَیئَت غلام- غُلامُ الله- غُلامُ الرّوْح-غُلامُ الْاَبَدِیُّ الْاَحَدِیُّ الْاَزَلِیُّ السَّرْمَدِیُّ الْعَجَمِیُّ الْعَربی الالهی و نظائر آن یاد فرمودند،
فرهنگ فارسی هوشیار
برنا، میانه سال از واژگان دو پهلو، ویپتک مکیاز پسری که به وی مهر ورزند، بلون برده (اسم) پسر (از هنگام ولادت تا هنگام جوانی)، کودک شهوت پدید آمده، پسری که با وی عشق بازند امرد، شاگرد تلمیذ تربیت یافته، نوکر بنده عبد مقابل کنیز جاریه جمع: غلامان. یا غلام پست. مامور پست که نامه ها و بسته های پستی را توزیع کند. یا غلام پیشخدمت. پیشخدمت نابالغ از شاهزادگان یا رجال درباری خدمت شاه می کرد از قبیل قلیان بردن و آفتابه و گلدان گذاشتن. یا غلام ترک. غلامی که از نژاد ترکان باشد. یا غلام خاصه. هر فرداز گروهی از غلامان که در پشت سر پادشاهان می ایستادند. یا خانه زاد. خانه زاد، غلام یا خدمتکاری که مخصوصا جهت خدمت شاه در دربار تربیت می یافت. یا خانه خواجه سرا. غلامی زیبا رو که خصی شده ودر خدمت شاه بود در فارسی بمعنای برده و بنده می باشد
معادل ابجد
2092